هزارپا، حشره ای دراز و زرد رنگ که بدنش از حلقه های بسیار تشکیل شده و در هر حلقه یک جفت پا و جمعاً بیست و دو جفت پا دارد، در جلو سرش نیز یک جفت قلاب دارد که با آن حشرات دیگر را شکار می کند و درازیش تا ده سانتی متر می رسد، گوش خزک، سدپایه، پرپایه، سدپا
هِزارپا، حشره ای دراز و زرد رنگ که بدنش از حلقه های بسیار تشکیل شده و در هر حلقه یک جفت پا و جمعاً بیست و دو جفت پا دارد، در جلو سرش نیز یک جفت قلاب دارد که با آن حشرات دیگر را شکار می کند و درازیش تا ده سانتی متر می رسد، گوش خَزَک، سَدپایِه، پُرپایِه، سَدپا
دهی است جزء دهستان سهرورد بخش قیدار شهرستان زنجان واقع در 20 هزارگزی باختر قیدار و 14 هزارگزی راه عمومی، کوهستانی و سرد و سکنۀ آن 539 تن است، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان سهرورد بخش قیدار شهرستان زنجان واقع در 20 هزارگزی باختر قیدار و 14 هزارگزی راه عمومی، کوهستانی و سرد و سکنۀ آن 539 تن است، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
گوشتی، از گوشت ساخته: چه خوش گفت فرزانه ای پیش بین زبان گوشتین است و تیغ آهنین، نظامی، ، سمین و فربه، (ناظم الاطباء)، گوشتناک، پرگوشت، فربی، بسیارگوشت: الحادره، مردم گوشتین ستبر، عین حادره، چشمی گوشتین و تمام، (مهذب الاسماء)، غذایی که از گوشت سازند، (از ناظم الاطباء)
گوشتی، از گوشت ساخته: چه خوش گفت فرزانه ای پیش بین زبان گوشتین است و تیغ آهنین، نظامی، ، سمین و فربه، (ناظم الاطباء)، گوشتناک، پرگوشت، فربی، بسیارگوشت: الحادره، مردم گوشتین ستبر، عین حادره، چشمی گوشتین و تمام، (مهذب الاسماء)، غذایی که از گوشت سازند، (از ناظم الاطباء)
پیچندۀ گوش، پیچندۀ گوش و تاب دهنده آن تأدیب یا سیاست را، گوشمال دهنده: چو گشت آسمانم چنین گوش پیچ نباید برآوردن آواز هیچ، نظامی، ، گوشمال، (برهان) (غیاث)، سیاست و یا گوشمال، (ناظم الاطباء)، برای تأدیب یا مجازات، گوش کسی را پیچاندن، (فرهنگ نظام) : وگرنه چنانت دهم گوش پیچ که دانی که هیچی و کمتر ز هیچ، نظامی، ، پارچه ای را نیز گویند که به جهت دفع سرما بر دور سر و گوش پیچند، (برهان)، شالی را گویند که به واسطۀ دفع اذیت سرما بر گوش پیچند، (آنندراج)، یک نوع زینتی که در عمامه گذارند، (ناظم الاطباء)
پیچندۀ گوش، پیچندۀ گوش و تاب دهنده آن تأدیب یا سیاست را، گوشمال دهنده: چو گشت آسمانم چنین گوش پیچ نباید برآوردن آواز هیچ، نظامی، ، گوشمال، (برهان) (غیاث)، سیاست و یا گوشمال، (ناظم الاطباء)، برای تأدیب یا مجازات، گوش کسی را پیچاندن، (فرهنگ نظام) : وگرنه چنانت دهم گوش پیچ که دانی که هیچی و کمتر ز هیچ، نظامی، ، پارچه ای را نیز گویند که به جهت دفع سرما بر دور سر و گوش پیچند، (برهان)، شالی را گویند که به واسطۀ دفع اذیت سرما بر گوش پیچند، (آنندراج)، یک نوع زینتی که در عمامه گذارند، (ناظم الاطباء)
گوش فیل. اذن فیل، نامی های دوچشمه را (درالفبا) : و ها از بسیار گونه کنند، های دوچشمه که دو صفر متصاعد بر سر هم باشند آن را گوش پیل خوانند... (راحهالصدور ص 444 فی معرفه اصول الخط)
گوش فیل. اذن فیل، نامی های دوچشمه را (درالفبا) : و ها از بسیار گونه کنند، های دوچشمه که دو صفر متصاعد بر سر هم باشند آن را گوش پیل خوانند... (راحهالصدور ص 444 فی معرفه اصول الخط)
تابندۀ گوش، پیچندۀ گوش، گوش پیچ، گوش تابیده، پیچیده گوش، گوشمال و تاب دادن گوش برای سیاست و تأدیب و عقوبت، (ناظم الاطباء)، گوشمال، پارچه ای باشد که بر دور گوش پیچند، (برهان)، پارچه ای که بر دور کله و گوش پیچند، (ناظم الاطباء)، گوش پیچ
تابندۀ گوش، پیچندۀ گوش، گوش پیچ، گوش تابیده، پیچیده گوش، گوشمال و تاب دادن گوش برای سیاست و تأدیب و عقوبت، (ناظم الاطباء)، گوشمال، پارچه ای باشد که بر دور گوش پیچند، (برهان)، پارچه ای که بر دور کله و گوش پیچند، (ناظم الاطباء)، گوش پیچ
گیاهی که نام علمی آن آروم کولوکازیا و یا آروم اسکولنتا است و آن را به عربی قلقاس الفیل و به فارسی قلقاس و گوش فیل می گویند. (از واژه نامۀ گیاهی دکتر اسماعیل زاهدی ص 31) ، قسمی از حلویات. قسمی شیرینی از آرد و تخم و مرغ و قند سوده. (یادداشت مؤلف)
گیاهی که نام علمی آن آروم کولوکازیا و یا آروم اسکولنتا است و آن را به عربی قلقاس الفیل و به فارسی قلقاس و گوش فیل می گویند. (از واژه نامۀ گیاهی دکتر اسماعیل زاهدی ص 31) ، قسمی از حلویات. قسمی شیرینی از آرد و تخم و مرغ و قند سوده. (یادداشت مؤلف)
پیچنده گوش، آنکه گوش دیگری را برای تنبیه و سیاست تاب دهد گوشمال دهنده: چو گشت آسمانم چنین گوش پیچ نباید بر آوردن آواز هیچ. (نظامی)، گوشمال تنبیه، پارچه و شالی که به جهت دفع سرما بر دور سر و گوش پیچند، نوعی زینت که در عمامه گذارند
پیچنده گوش، آنکه گوش دیگری را برای تنبیه و سیاست تاب دهد گوشمال دهنده: چو گشت آسمانم چنین گوش پیچ نباید بر آوردن آواز هیچ. (نظامی)، گوشمال تنبیه، پارچه و شالی که به جهت دفع سرما بر دور سر و گوش پیچند، نوعی زینت که در عمامه گذارند
گیاهی است از راسته تک لپه ییها که جزو تیره قلقاسها میباشد. گیاهی است علفی و دارای ساقه زیر زمینی غده یی و با گلهای معطر که اصل آن از هندوستان است و از آنجا به دیگر نواحی برده شده است آرن فیل گوش لوف حیه لوف الحیه لوف ارقط دراقیون لوف کبیر آذان الفیل لوف مستطیل اذن القسیس شجره التنین خبز القرود غرغنطیه ارون، نوعی شیرینی. طرز تهیه: 75 گرم آرد سفید را با یک استکان شیر و 6 عدد زرده تخم مرغ و یک سفیده خمیر کرده بگلوله های کوچکی تقسیم کنند و هر یک از گلوله ها را پهن و نازک کرده بهر شکل که خواهند می برند و یکی یکی آنها را در روغن داغ فرو برده نزدیک سرخ شدن بیرون آرند و خاکه قند روی آن پاشند
گیاهی است از راسته تک لپه ییها که جزو تیره قلقاسها میباشد. گیاهی است علفی و دارای ساقه زیر زمینی غده یی و با گلهای معطر که اصل آن از هندوستان است و از آنجا به دیگر نواحی برده شده است آرن فیل گوش لوف حیه لوف الحیه لوف ارقط دراقیون لوف کبیر آذان الفیل لوف مستطیل اذن القسیس شجره التنین خبز القرود غرغنطیه ارون، نوعی شیرینی. طرز تهیه: 75 گرم آرد سفید را با یک استکان شیر و 6 عدد زرده تخم مرغ و یک سفیده خمیر کرده بگلوله های کوچکی تقسیم کنند و هر یک از گلوله ها را پهن و نازک کرده بهر شکل که خواهند می برند و یکی یکی آنها را در روغن داغ فرو برده نزدیک سرخ شدن بیرون آرند و خاکه قند روی آن پاشند
منسوب به گوشت ساخته از گوشت: چه خوش گفت فرزانه پیش بین زبان گوشتین است و تیغ آهنین. (نظامی)، فربه چاق سمین: الحادره مردم گوشتین ستبر، غذایی که از گوشت سازند
منسوب به گوشت ساخته از گوشت: چه خوش گفت فرزانه پیش بین زبان گوشتین است و تیغ آهنین. (نظامی)، فربه چاق سمین: الحادره مردم گوشتین ستبر، غذایی که از گوشت سازند